ه اقسام حیا را هم در نهایت فرمودند : حیاء حُمق و حیاء حَسَن یا همان حیاء عقل که در واقع حیاء عقل آنست که منشأ آن دانش و علم است بر آن چیزی که قباحت و زشتی دارد از این کار انجام گردد و لذا آن کار را انجام نمی دهد اما حیاء حماقت ، که همان حیاء حُمْق است منشاء آن جهل و نادانی است بر اینکه می خواهد نفهمد کسی که نمی داند حالا این آقا مثلا : از او سؤالی می پرسند یک سؤال شرعی ایشان حیاء می کند و می گوید بلد نیستم . یا دنبال یادگیری مسائل شرعی اش نمی رود لذا آن حیا می کند و آن حیاء حمق است و منشأ آن هم جهل است نکته بعدی در بحث امثال قرآنی بود و مثالهای قرآنی که مثالهای قرآنی را در اینجا بیان فرمودند که خداوند از اینکه مثال بزند استحیاء[4] ندارد . حالا بعضی اوقات می آیند و کتاب قرآن را می گویند این کتاب که معجزه نیست که هیچ ، بلکه از نظر فصاحت و بلاغت هم چیزی ندارد چون در آن به حیوانات خیلی ضعیف و پست مثل سگ مثل حمار و عنکبوت و همین پشه . حالا این حرفها مال کسانی است که به دنبال انگ زدن و تهمت به قرآن هستند و الا خود مثالهای قرآنی به مثلا همین پشه ای که می فرم
ه اقسام حیا را هم در نهایت فرمودند : حیاء حُمق و حیاء حَسَن یا همان حیاء عقل که در واقع حیاء عقل آنست که منشأ آن دانش و علم است بر آن چیزی که قباحت و زشتی دارد از این کار انجام گردد و لذا آن کار را انجام نمی دهد اما حیاء حماقت ، که همان حیاء حُمْق است منشاء آن جهل و نادانی است بر اینکه می خواهد نفهمد کسی که نمی داند حالا این آقا مثلا : از او سؤالی می پرسند یک سؤال شرعی ایشان حیاء می کند و می گوید بلد نیستم . یا دنبال یادگیری مسائل شرعی اش نمی رود لذا آن حیا می کند و آن حیاء حمق است و منشأ آن هم جهل است نکته بعدی در بحث امثال قرآنی بود و مثالهای قرآنی که مثالهای قرآنی را در اینجا بیان فرمودند که خداوند از اینکه مثال بزند استحیاء[4] ندارد . حالا بعضی اوقات می آیند و کتاب قرآن را می گویند این کتاب که معجزه نیست که هیچ ، بلکه از نظر فصاحت و بلاغت هم چیزی ندارد چون در آن به حیوانات خیلی ضعیف و پست مثل سگ مثل حمار و عنکبوت و همین پشه . حالا این حرفها مال کسانی است که به دنبال انگ زدن و تهمت به قرآن هستند و الا خود مثالهای قرآنی به مثلا همین پشه ای که می فرم
ه اقسام حیا را هم در نهایت فرمودند : حیاء حُمق و حیاء حَسَن یا همان حیاء عقل که در واقع حیاء عقل آنست که منشأ آن دانش و علم است بر آن چیزی که قباحت و زشتی دارد از این کار انجام گردد و لذا آن کار را انجام نمی دهد اما حیاء حماقت ، که همان حیاء حُمْق است منشاء آن جهل و نادانی است بر اینکه می خواهد نفهمد کسی که نمی داند حالا این آقا مثلا : از او سؤالی می پرسند یک سؤال شرعی ایشان حیاء می کند و می گوید بلد نیستم . یا دنبال یادگیری مسائل شرعی اش نمی رود لذا آن حیا می کند و آن حیاء حمق است و منشأ آن هم جهل است نکته بعدی در بحث امثال قرآنی بود و مثالهای قرآنی که مثالهای قرآنی را در اینجا بیان فرمودند که خداوند از اینکه مثال بزند استحیاء[4] ندارد . حالا بعضی اوقات می آیند و کتاب قرآن را می گویند این کتاب که معجزه نیست که هیچ ، بلکه از نظر فصاحت و بلاغت هم چیزی ندارد چون در آن به حیوانات خیلی ضعیف و پست مثل سگ مثل حمار و عنکبوت و همین پشه . حالا این حرفها مال کسانی است که به دنبال انگ زدن و تهمت به قرآن هستند و الا خود مثالهای قرآنی به مثلا همین پشه ای که می فرم
ه اقسام حیا را هم در نهایت فرمودند : حیاء حُمق و حیاء حَسَن یا همان حیاء عقل که در واقع حیاء عقل آنست که منشأ آن دانش و علم است بر آن چیزی که قباحت و زشتی دارد از این کار انجام گردد و لذا آن کار را انجام نمی دهد اما حیاء حماقت ، که همان حیاء حُمْق است منشاء آن جهل و نادانی است بر اینکه می خواهد نفهمد کسی که نمی داند حالا این آقا مثلا : از او سؤالی می پرسند یک سؤال شرعی ایشان حیاء می کند و می گوید بلد نیستم . یا دنبال یادگیری مسائل شرعی اش نمی رود لذا آن حیا می کند و آن حیاء حمق است و منشأ آن هم جهل است نکته بعدی در بحث امثال قرآنی بود و مثالهای قرآنی که مثالهای قرآنی را در اینجا بیان فرمودند که خداوند از اینکه مثال بزند استحیاء[4] ندارد . حالا بعضی اوقات می آیند و کتاب قرآن را می گویند این کتاب که معجزه نیست که هیچ ، بلکه از نظر فصاحت و بلاغت هم چیزی ندارد چون در آن به حیوانات خیلی ضعیف و پست مثل سگ مثل حمار و عنکبوت و همین پشه . حالا این حرفها مال کسانی است که به دنبال انگ زدن و تهمت به قرآن هستند و الا خود مثالهای قرآنی به مثلا همین پشه ای که می فرم
پژوهش های تفسیری آیه 47 سوره بقره
تفسیر رضوان . حوزه علمیه اصفهان
--------------------------------
47 . یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمِینَ
اى بنى اسرائیل (فرزندان یعقوب) ! نعمت مرا که بر شما ارزانى داشتم به یاد آورید، و اینکه من شما را بر جهانیان برترى بخشیدم.
نکته ها و اشاره ها :
1) نکته اوّل
این آیه نیز مانند آیه ى چهلم سوره ى بقره نعمتهاى الهى را به بنى اسرائیل یادآورى مى کند؛ چرا که یاد آوردن نعمتها موجب شکرگزارى و افزایش نعمت مى شود، اما فراموشى نعمتهاى الهى زمینه ساز ناسپاسى و از دست دادن نعمتهاست.
شکر نعمت نعمتت افزون کند
کفر نعمت از کفت بیرون کند
2) نکته دوّم
خداى متعال نعمتهاى فراوانى به قوم بنى اسرائیل عطا کرد؛
1) به آنان نعمت بزرگ نبوّت داد
2) سپس از چنگ فرعونیان نجاتشان داد
3) و از رود بزرگ نیل گذراند
4) و غذاهاى نیکو به آنان بخشید
5) و در نهایت، بر فلسطین مسلّط ساخت.
3) نکته سوّم
یکى از نعمتهاى الهى به بنى اسرائیل آن بود که آنان را بر معاصرانشان برترى بخشید و بر فرعونیان و کافران مسلّط ساخت. قرآن این گذشته ى افتخارآمیز را به یادشان مى آورد تا سپاسگزار این نعمت الهى باشند.
البته منظور از برترى بنى اسرائیل بر جهانیان، برترى آنان بر جهانیان عصر خویش بوده، چرا که بعد از ظهور اسلام، دین یهود نسخ شد و خداى متعال مسلمانان را بهترین امت قرار داد.
4) نکته چهارم
برترى بنى اسرائیل بر اقوام عصر خویش، بدون دلیل وحکمت نبوده است. از آنجا که بسیارى از این قوم، در آن عصر، با ایمان و پیرو پیامبران الهى بودند، به طور نسبى از اقوام دیگر برتر بودند و از این رو، خدا آنان را بر کافران و مستکبران پیروز ساخت، ولى هنگامى که روش خویش را تغییر دادند و ستمکارى کردند، خدا آنان را خوار ساخت.
آموزه ها و پیام ها :
1) به یاد نعمتهاى الهى باشید (و سپاس آنها را به جا آورید تا نعمت شما افزون شود) .
2) پاسداشت نعمتهاى الهى، وظیفه ى همگانى است.
3) برخى نعمتهاى تاریخى را به مردم یادآورى کنید
تا با گذشته ى افتخار آمیز خود آشنا شوند.
4) برترى شما بر اقوام دیگر به دست خداست.